به نام خالق خلاق
هیچ اتفاق و رویدادی در عالم تصادفی نیست و هیچ خلقت و آفرینشی به یکباره صورت نگرفته است؛ آفرینش مراحلی دارد خداوند نیز دنیا را در چند روز و طی مراحلی خلق کرد، پس برای خلق هر موقعیت و فضایی نیاز به طی طریقی هست.
در ابتدا ما همه چیز داشتیم و همه چیز بر ما آشکار بود با آلودگیهای که در مسیر زندگی دریافت کردیم بسیاری از حقایق را فراموش نمودیم. دغدغههای امروزۀ انسان نظیر فقر، بیماری، ناخشنودی و … ماحصل این فاصلهایست که میان ما و اصل خود ایجاد شده است. در دورۀ اکسیر به شما آموخته میشود تا چگونه پاکسازی کنید، وخود را بیابید، خواستهی قلبیتان را شناخته و آن را خلق کنید .
در دوره اکسیر به شما آموخته میشود چگونه با برداشتن گامهای هوشمندانه و هدایتشده به سمت هدف خود متناسب با خواسته روحتان رهنمون شوید.
برای ایجاد تغییر نیازمند شناخت از ابعاد موضوع مدنظر مانند نقاط ضعف و قوت مرتبط با آن هستیم. ما در ارتباط با نوع بودنمان، در چگونه بودن با اهداف و خواستههایمان که اساسیترین بخش از زندگی ما را تشکیل میدهند، نیازمند شناخت و ایجاد فراهم سازی پتانسیل مناسب در جهت کسب بهترین خود هستیم.
در نتیجه نیازمند شناخت از ساختار مغزو نحوه کارکرد آن بر ای درک موارد زیر هستیم:
چگونگی، کارکرد، نحوۀ اثرگذاری و اثرپذیری، شرایط جذب شرایط مطلوب یا نامطلوب، دلایل ایجاد موفقیتها یا شکستها و موقعیتهای مختلف و … .
ما سه مغز داریم که اجازه میدهد از فکر کردن به انجام دادن و تبدیل شدن گذر کنیم. هر کدام از این مغزها یک کامپیوتر طبیعی با ساختار، فیزیولوژی، بیوشیمی، مدارهای عصبی، تاریخچه، زمانبندی و همچنین احساس مخصوص به خود میباشند. اولین مغز که نئوکورتکس نامیده میشود جدیدترین و تخصصیترین مغز در گونه انسانی است در زیر نئوکورتکس، مغز لیمبیک واقع شده است که همان مغز احساسی است که مسئول ترشحات شیمیایی میباشد پشت ساقۀ مغز، مخچه قرار گرفته است که قدیمیترین مغز در تکامل میباشد و محل استقرار ناخودآگاه است.
مغز انسان از حدود صد میلیارد نورون ساخته شده است. سلولهای نورون قابلیت منحصر به فردی دارند که میتوانند اطلاعات را در میان خودشان ذخیره و تبادل کنند. مغز نئوکورتکس مغز فکرکردن و محل استقرار خودآگاه است، شما هم اکنون با نئوکورتکس خود این مطالب را مطالعه مینمایید و کار مورد علاقۀ نئوکورتکس، جمعآوری اطلاعات میباشد و زمانیکه مطلب جدیدی میآموزید یک اتصال سیناپتیک در این مغز برقرار مینمایید. یادگیری یعنی ایجاد اتصالات جدید ما بین سیناپسها. هنگامیکه مطلب جدیدی میآموزید مغز شما از لحاظ فیزیکی تغییر میکند. بر این اساس، حافظه به معنی حفظ و نگهداری این اتصالات میباشد. زمانیکه نورونها تحریک و متصل به یکدیگر میشوند شروع به ایجاد یک شبکه میکنند چیزی که به عنوان شبکه عصبی شناخته میشود. این شبکه عصبی که مجموعی از نورونها میباشد که باهم متصلاند و باهم تحریک میشوند و میتواند مربوط به یک ایده، مفهوم، خاطره، تجربه، مهارت یا رفتار باشد. شبکههای عصبی یک بخش الکتروشیمیایی هم دارند. از لحاظ علوم اعصابشناسی ذهن مغزِ در حالِ عمل است. ذهن به عنوان کار و عملکرد مغز است. از آنجاییکه ما میلیونها نورون در کنار یکدیگر داریم میتوانیم مغز را به تشکیل مدارها، الگوها و ترکیبات مختلف وادار کنیم و زمانیکه مغز را وادار به عملکرد متفاوتی میکنیم در حال عوضکردن ذهن هستیم.
زمانیکه یک موضوع را به صورت تئوری درک میکنید، زمانیکه چیزی را به صورت فلسفی میفهمید؛ اگر این مطلب درک شده در مغر را استفاده کنید؛ شخصیسازی کنید؛ مصور کنید؛ به این معناست که رفتار شما به نحوی تغییر خواهد کرد و زمانیکه رفتار و عملکرد شما تغییر یابد یک تجربه جدید خواهید داشت. وقتی شما در بطن یک تجربه هستید هرچه میبینید، میشنوید، بو میکنید یا لمس میکنید؛ تمام حواس پنجگانۀ شما در حال دریافت اطلاعات از محیط هستند و مادامی که شما این اطلاعات را به مغز انتقال میدهید و پردازش میکنید، جنگلهای نورون در حال ساختاردهی با الگوهای خاص هستند. زمانیکه نورونها ساختار جدید تشکیل میدهند غده ها تحت دستور مغز شروع به ترشح هورمون میکنند ترشح هورمونها بر احساس انسان تاثیر میگذارد. پس تجربه، مدارسازی در مغز را به صورت فیزیولوژیک تقویت میکند. سپس مادۀ شیمیایی در مغز دوم ترشح میشود که مغز لیمبیک یا مغز احساسی نامیده میشود به همین دلیل فارغ التحصیلی، تماشای طلوع افتاب، تولد اولین فرزند و … را به یاد میآورید.
کارهای روتین موجب به خواب رفتن مغز می شوند. یک مثال برای این موضوع این که اکثر امریکاییها به یاد دارند که در روز 11 سپتامبر کجا بودند و چه میکردند. وقتی فرد در بطن چنین تجربههایی است وضعیت ترشحات درونی فرد تغییر میکند و زمانی که این تغییرات درونی را حس میکنید مغز شما تلنگر میخورد و توجه میکند که چه کسی و چه چیزی باعث این اتفاق شد و این اتفاق درونیشده خاطره نامیده میشود.
از بدو تولد مغز ما توسط آموختهها، تربیت و دریافتهایی که دارد کدگذاری و شرطی میشود و بر مبنای این اطلاعات سیناپسها شکل میگیرند و باورهایی برای ما ایجاد میشود که مطابق آنها عملکرد و تفسیر خواهیم داشت و احساسات ناشی از اینها عامل اصلی تعیینکنندۀ رفتار و واکنشهای ما میباشد. احساسات نقش بسیار مهمی در رسیدن به اهداف دارند. مغز دارای ارتعاش و مغناطیس است و از اطراف ورودی دریافت میکند که به واسطۀ حواس پنجگانه اطلاعات به مغز وارد شده، پردازش میشود و در یک هزارم ثانیه نتیجهگیری شده و به واکنش میانجامد. با تغییر ورودی ها و داده ها نتیجه تغییر خواهد کرد. طبق بررسیها 95 درصد از افکار ما منفی هستند و 85 درصد از افکار منفی نیز تکراری هستند و این روند تکراری مرتب بر بدن استرس و ترس را تحمیل میکند و ایجاد سم در سطح فیزیکی مینماید
در چنین شرایطی شخص فاقد هوشیاری خواهد بود وکاملا تسخیر ذهن آشفته است و تصمیمات و انتخابات پایدار و و مسئولانه نخواهد داشت.
علم فیزیک بیان میکند همه چیز در جهان از انرژی ساخته شده است و هیچ انرژی ا ز بین نمیرود و از حالتی به حالت دیگر تبدیل میشود؛
جهان هستی بر پایه دو انرژی مثبت و منفی؛ مذکر و مونث ساخته شده است و این دو انرژی همیشه حول هم میچرخند و بدین وسیله همه چیز در هستی به جریان در میآید. در همه اجزای جهان هستی این دو انرژی موجود است و موجب حرکت و پویایی جهان میشود وبرای برقراری انرژی و تعادل بین انرژی های موجود و جذب انرژی مثبت نیازمند دریافت پرانا هستیم که خود این امر نیز نیازمند پاکسازی ظرف وجودی نیز میباشد .
بررسی طبیعتِ جریانهای حوزۀ الکترومغناطیسی موجب شناسایی ذرات باردار مثبت و منفی به نام یون، شده است. این ذرات به شکل میکروسکوپی در هوا و زمین و تمام اجزای هستی نفوذ کردهاند و در بدن ما نیز مشاهده میشوند. یونهای باردار منفی و مثبت بر اعمال ذهن و به خصوص جسم تاثیرگذار هستند بنابراین اگر بتوانیم این انرژیها را کنترل کنیم قادر به کنترل جسم و ذهن خواهیم بود. مشاهده شده تسلط یونهای منفی تاثیر تحریکی و حیاتبخشی بر بدن دارند؛ اما اگر یونهای مثبت تسلط داشته باشند موجب آشفتگی سیستمهای بدن خواهند شد. برای مثال وقتی اشخاص با مقداری از یونهای مثبت مواجه میشوند دچار بیحالتی میگردند و در صورت افزایش مجدد یونهای منفی تمام سیستم دوباره زنده و متحرک میگردد. تکنولوژی مدرن به صورت چشمگیری در حال از بین بردن تعادل طبیعی یونها در اتمسفر است، خصوصا در مناطق پرجمعیت کمبود یونهای منفی یکی از عوامل اصلی افسردگی فیزیکی و ذهنی مردم است. با وجود افسردگی در ذهن و فکر چگونه انتظار میرود فرد به طور صحیح فکر کند و یا زندگی مسروری داشته باشد؟ هنگامی که این دو یون در تعادل قرار بگیرند باعث ایجاد حرکت و حال و احساس خوب در فرد میشوند؛ اگر میزان یکی از این یونها کمتر یا بیشتر گردد تاثیرات منفی بر تمام موجودیت انسان خواهد داشت. کشف شده است که شارژ یونی برای اتمسفر و حیات ضرورت دارد؛ چون اگر یونها نباشند مخلوقی هم زنده نخواهد بود. وجود یونهای مثبت و منفی در سیستم نهایتا بر کل مکانیسم جسم تاثیر میگذارد؛ تاثیر آنها بر سیستم اعصاب، دستگاه تنفس، دستگاه گوارش و سیستم غدد درونی ظاهر میشود. بنابراین جذب یونهای مثبت و منفی از طریق هوایی که تنفس میکنیم جزو اعمال مهم سیستم تنفسی است که به صورت یک تجربه الکتریکی حائز اهمیت است.
زندگی ماشینی و روند پر تنش ناشی از زندگی ماشینی، جمعیت گستردهای که در شهر به صورت متراکم کنار همدیگر زندگی میکنند موجب شدهاست انسان امروزی برای پرداختن به خود، ارتباط با طبیعت، استفاده از انرژیها و زندگی طبیعی، داشتن زمانی برای خلوت با خود فرصت و مجالی نداشته باشد. در شهرهای صنعتی آلودگی هوا، ازدحام جمعیت، فشارها و اضطراب بسیار زیاد هستند. در جامعه صنعتی، استانداردهای خاص خودش را می طلبد که رسانهها آن را در بوق وکرنا میکنند شعار آن “بیشتر و تندتر” است ومیطلبد بی وقفه انسان در تکاپو برای رسیدن باشد
و فشارهای ناشی از این شعار موجب احساس به جا ماندگی در انسانها میباشد و همین احساس موجب استرس در انسانها میشود. ذهنی که بین آینده و گذشته در حال حرکت است
واین روند منبعی دیگر برای ایجاد استرس است و تمام این استرسها در سیستم عصبی و رودههای انسان باقی مانده و تبدیل به سموم میشود که نیازمند پاکسازی است. پاکسازیهایی که به صورت طبیعی شکل میگیرد مانند اصلاح تغذیه برای هر فرد مطابق مزاج و همچنین تمرینات و مراقبههایی است که برای هر فرد در نظر گرفته میشود تا پاکسازیهای عمیقی از سلولی کل سیستم فیزیکی، ذهنی و بدنهای لطیف صورت گیرد. پاکسازی برای ایجاد یک زندگی بهتر، رسیدن به یک هدف بزرگتر در راستای رسالت فردی و سرور لازم است. در چنین روندیست که پاکسازی میتواند بسیار کمک کننده باشد.
زندگی ماشینی به شدت احساسات را مخاطب قرار دادهاست و انسان به نحوی درگیر گذشته و نگران آینده است .قطعا ما بعد از سال 2020 آدمهای فعلی نخواهیم بود زیرا همه چیز در حال تغییرات عظیمی است افرادی که ظرفیتسازی میکنند به سرعت با میدان انرژیک جهان هستی همسو میشوند و تغییرات بیرونی را که در حال وقوع است را خواهند توانست پذیرفته و رشد کنند .
انرژیها دو لبه و دو سویه هستند و میتوانند ما را به اوج ببرند و یا موجب سقوط ما شوند و این هنر ما انسانهاست که بدانیم چگونه از آنها استفاده کنیم. با وجود انرژیهای پرقدرت موجود اگر توان و هنر پاکسازی لایه های خود را در سطوح مختلف انجام داد ه قادر خواهیم بود از گذشته رها شده و بعنوان فردی مستقل و توانمند در جهت رویاهای خود با اقتدار حرکت کرده و خود را از نو خلق کنیم .
با شناخت پتانسیل های خود و نقطه ضعفهاو انجام تمرینات دوره و در واقع از جنبۀ مثبت انرژیها بهرهمند خواهیم شد وبا داشتن انرژی لازم و در اختیارگرفتن آن توانایی رسیدن به اهداف آسانتر خواهد بود.
ولی اگر مغز ما آمادگی این پردازش را نداشته باشد و در پراکندگی و فضای واکنشی باقیمانده باشد اتفاق مناسبی رقم نخواهد خورد و در واقع با جنبۀ منفی انرژیها مواجه شده و انتخابات در سطوح پایین تری خواهد بود وعوارض آن مستقیم به خود شما و نزدیکان تان تاثیر میگذارد بنابراین .
همه چیز به انتخاب خودتان بستگی دارد. هم اکنون شما می دانید که انرژیها دو سویه هستند و انرژیهای بسیار پرقدرتی وجود دارند و شما با آمادهسازی ذهن، رهاکردن احساسات و انجام پاکسازیها .قدرت تصمیم گیری مناسب.با افزایش انرژی و اعتماد بنفس واقتدار درونی قادر خواهید بود انرژیها را برای زندگیکردن افسانه شخصی خودتان بهکار بگیرید.
ما نیازمند پاکسازی محیط زندگیمان هستیم. فراوانی در جایی حضور مییابد که نظم بسیار زیادی در آنجا حاکم باشد. نظم محیط، نظم شخصی، ذهنی و احساسی باید برقرار گردد تا فراوانی حاصل شود. وقتی در درون ما آشفتگی هست، قطعا فراوانی راهی برای حضور ندارد. باید خالی شویم تا ظرف وجودِ ما آمادۀ دریافت موجودیهای جدید باشد.
در جهان نوین هر فرد باید دارای سه آیتم باشد
1 استقلال فکری
2 استقلال عاطفی
3 استقلال مالی
شما کجا هستید و چه میخواهید؟
انسان هوشمند انسانی ست که به نشانه ها توجه میکند و به موقع اقدام میکند
برکت باشید
حکمت هنر زندگی